نگاه آرمانی | برندینگ، مارکتینگ و بازاریابی خدمات درمانی
نگاه آرمانی بازاریابی و برندینگ خدمات درمانی

ارتباط موثر

تا به حال به درد دلهایی مانند این گوش کرده اید؟

یا شاید این متن درد دل خود شما هم باشد.

” فرزندم خیلی تغییر کرده، دیگه مثل گذشته نیست، به حرف هایم گوش نمی دهد، نصایحم بی اثر شده، با دوستان نا صالح رفت و آمد می کند، نمی دانم چه به گوش جوانم خوانده اند که این جوری از خانه و کاشانه بیزار شده، مثل سابق معلم ها و درس و مشقش را دوست ندارد، تازگی ها رفتارش تغییر کرده، با جنس مخالف ارتباط پیدا کرده، کسی را دوست دارد که اصلا با شان خانوادگی ما نمی سازد، پرخاشگر شده خصوصا در محیط خانه، هر چه می خواهم با او حرف بزنم نمی توانم، اما وقتی با دوست اش گرم می گیرد حرف هایش تمام شدنی نیست و…”

یا:

” همسرم مثل سابق مرا دوست ندارد، وقتی در دوران نامزدی بودیم بی من زندگی نداشت و مرا مکمل وجود خودش می دانست، هر وقتی از او دور می شدم همیشه به یادم بود، برایم نامه می نوشت، تلفن می زد، وقتی بر می گشتم انگار سالهاست مرا ندیده مرا در آغوش می کشید، گوئی من جان و روح او بودم. دریک کلام او من بود و من او بودم. اما حالا رابطه ما هیچ فروغی ندارد. نه تلفنی، نه نامه ای، نه نوازشی، نه محبتی و نه صمیمیتی. کمتر با من حرف می زند. موقع صحبت کردن مثل سابق به من نگاه نمی کند. رویش را بر می گرداند. وقتی می خواهم او را نوازش کنم نمی گذارد و خود را کنار می کشد. بیشتر وقتش را پای تلویزیون یا صحبت با دیگر دوستانش می گذراند، گویی من برای او غریبه ام. هر چه فکر می کنم کوتاهی ای از من سر نزده، حتی بیشتر از سابق کار می کنم تا بتوانم آسایش خانواده را فراهم آورم. بر اثر این کار سخت از بچه ها دور شده ام، مریض و کسل شده ام، کمتراستراحت می کنم، اما دریغ از پاسخ این همه محبت، بارها به طرق مختلف به او محبت کرده ام اما او به جای پاسخ به عمل من و ابراز احساسات، انگار پیام را نشنیده و خود را به بی خیالی می زند، راستش من هم خسته شدم، گوئی دو غریبه و بیگانه ایم زیر یک سقف و….”

هزاران مورد از مشکلا ت فوق که مشکل ارتباط است درافراد مختلف اعم از بیسواد و با سواد، دختر و پسر، پیر و جوان مشاهده می شود که نمی توانند باهمسر، فرزند یا دوست خود ارتباط موثری بگیرند، به حرفهایشان گوش نمی دهند،در انزوا به سر می برند، اختلاف خانوادگی دارند و ده ها مشکل دیگر…

آیا می دانید دلیل این همه مشکلا ت و بدترین مشکل عصر حاضر ما(که همان ارتباط موثر باشد) در چیست؟ کسی که نتواند در جهان ارتباطات، ارتباط موثر بگیرد رازنفوذ در دل ها را از دست داده است. همسرش با او مثل غریبه می شود. فرزندش حرفش را گوش نمی دهد. مشتری اش می پرد، حرفش را کسی گوش نمی دهد. اما راز موفقیت، راز پیشرفت، راز افرادی که به قله های موفقیت رسیده اند ارتباط است: ارتباط موثر با خود و ارتباط موثر با دیگران. به عبارت دیگر ارتباط درونی و ارتباط بیرونی، رکن اصلی هر ارتباط موفقی از جمله ارتباط باخویشتن است. وقتی ما در درون خود و موقع خلوت و تنهایی با خودمان، وجودمان را بی ثمر بدانیم، قیافه مان را زشت بپنداریم، خود را خجالتی محسوب کنیم یا خود را آدم خجالتی و گوشه گیر و کم گوئی به حساب آوریم، آیا می توانیم در عالم بیرون از ذهن، یعنی جهان عینی و ملموس با افراد دیگر ارتباط مفیدی برقرار کنیم؟ جواب بی شک منفی است.

هر ارتباطی تحت تاثیر تصویر ذهنی شخص از خودش است. فردی که خود را زشت می داند هیچ وقت قادر نیست با دیگران ارتباط موثری داشته باشد. اما افرادی که خود را زیبا و شاد و بشاش و دوست داشتنی به حساب می آورند موفقیت آنها تضمین شده است. فروشنده ای که در ذهنش خود را آدم بدخلقی می پندارد که نمی تواند مشتری ها را جذب کند و با خود می گوید«من با این همه خوبی و انصاف مشتری زیادی ندارم» ارتباطش با مشتری را از دست می دهد.

بچه ای که پدر و مادرش را نسل قدیم ومنسوخ شده و حتی خرافاتی می پندارد به حرف پدر و مادرش را گوش نمی دهد و به سخنان دوستانی که آنها را مد روز و روشنفکر می پندارد گوش می دهد. البته که این اینطور است.

آری معجزه ارتباط هر کاری می کند.

به غیر از تصویر ذهنی شما از خودتان عوامل دیگری نیز در ارتباط موثر دخیل هستند.

هرگاه با مشکلاتی مانند حرف گوش نکن شدن فرزند یا دوست نداشتن همسر یا عدم توانایی ارتباط با افراد دیگر مواجه شدید بدانید که در یکی از موارد زیرضعیف عمل کرده اید:

۱- سیستم ادراکی شخص را نشناخته اید که بر اساس آن پیام بفرستید.

۲- از ابراز احساسات طرف مقابل جلوگیری کرده اید.

۳- از ابراز احساسات خودتان جلوگیری و آنها را سرکوب کرده اید.

۴- هنر شنیدن و تکنیک گوش دادن را بلد نیستید.

۵- هنر حرف زدن و بیان افکار خویش را بلد نیستید.

۶- از تکنیک های ارتباط موثر بی اطلاعید.

۷- فنون متقاعد کردن را نمی دانید.

وقتی سیستم ادراکی افراد را نشناسید نمی توانید از زاویه دید آنها جهان را بنگرید.

NLP که یکی از تکنولوژی های روانشناسی نوین نیم قرن اخیر است،می گوید افراد مختلف سیستمهای ادراکی متفاوتی دارند و افراد را در سه دسته تیپ ادراکی – عصبی معرفی می کند. اگر ما زبان پیام گیرو پیام رسان افراد را بشناسیم می توانیم به راحتی با آنها ارتباط برقرارکنیم.

هر کسی زبان خاصی برای ارسال پیام دارد. یعنی روی طول موج خاصی حرف می زند که اگر گیرنده خود را روی آن طول موج تنظیم نکنیم، نمی توانیم مطالب وافکار و احساسات او را دریافت کنیم. همچنین شما هم باید فرستنده عصبی –ادراکی خود را طوری تنظیم کنید که بتوانید روی طول موج گیرنده طرف مقابل برنامه پخش کنید تا او بفهمد شما چه می گوئید. یکی از دلایل عدم ارتباط موفق با افراد همین نشناختن سیستم های ادراکی است.

  • شناسائی سیستم های ادراکی از دیدگاه NLP

NLP می گوید افراد براساس اطلاعات دریافتی از محیط پیام های مختلف را دریافت کرده و در سیستم ذهنی خود آن را پردازش و ذخیره می کنند. افراد این پیام ها را طبق سیستم ذهنی خود اولا دریافت می کنند. ثانیا براساس همان سیستم عصبی ادراکی خود پیام ارسال

می کنند.

به طور خلاصه افراد در سه دسته تیپ ادراکی قرار می گیرند. دسته اول افرادی هستند که بینائی بر آنها حاکم است. یعنی جهان را براساس تصاویر ادراک می کنند ذهن این افراد را چشم ها و تصاویر اداره و کنترل می کنند.

این دسته در NLP به افراد بصری معروفند. دسته دیگر شنوایی بر آنها حاکم است وجهان را بر اساس اصوات درک می کنند. الحان و اصوات و کلمات طول موج تنظیم شده آنهاست. به این افراد در علم NLP سمعی می گویند.

دسته دیگر که جهان حاکم بر آنها جهان لامسه است امور را به صورت احساسات و امور لمسی درک می کنند. یعنی تا دست نزنند و لمس نکنند پیامی نمی گیرند. این گروه را افراد لمسی می نامند.

برای شناسایی سریع و بهتر این افراد سایر خصوصیات آنها را بر اساس با تعریف NLP بیان می کنیم.

NLP مخفف (Programming Linugsticu Neuro) می باشد که به معنای «برنامه ریزی عصبی کلامی» است. یعنی ذهن انسان براساس کلمات و تصاویر و امور لمسی برنامه ریزی می شود و هر عمل و رفتار و گفتار و نگرش ما تحت تاثیر برنامه ای است که در ذهن ما ثبت شده است. برای ارتباط بهتر باید کانال های پیام رسانی و ارتباط گیری و دریافت پیام افراد مختلف را بشناسید:

۱- افراد بصری: این دسته افراد، چشم ها را به عنوان کانال اولیه دریافت پیام به کار می برند و جهان را براساس تصاویر ادراک می کنند. جهان حاکم برذهن آنها تصویر است، نور است، مناظر، امواج بینائی، رنگ ها و چشم اندازها آنها را متاثر می کند.

چون افکار این دسته افراد به صورت تصویر در ذهنشان نقش می بندد برای بیان افکارشان، یا دریافت پیام از محیط اطراف و افراد مختلف باید سرعت داشته باشند زیرا سرعت نور و تصویر در عالم مادی زیاد است.

همچنین ذهن افراد بصری سرعت زیادی دارد و افکار تصویری آنها با سرعت از روی پرده ذهنشان رد می شود. لذا برای آنکه خود را با افکارشان هماهنگ کنند غالبا سریع و شتابزده حرف می زنند. گوئی برای به پایان رساندن مطلبشان همیشه وقت تنگ است. به همین دلیل برای بیان بهتر و تفهیم مطالب از حرکات سریع دست و گردن و دیگر اعضای بدن استفاده فراوانی می کنند.

غالبا وقتی گرم صحبت می شوند دستهایشان را بالاتر از سینه قرار می دهند و دست ها را جدا از هم به شکل تصویری که در ذهنشان است در می آورند تا مفهوم ذهنیشان را در فضا برای مخاطب ترسیم کنند. حرکات چشم ها در آنها موقع حرف زدن محسوس است. گوئی به تصویر سخنی که می گویند نگاه می کنند.

ذهنشان براساس تصاویر می اندیشد. آنچه را ببینند، در اولویت قرار می دهند ، نه آنچه را که بشنوند. موقع تفریح دوست دارند به جاهای زیبا بروند. در حرفهایشان تکیه کلام های بصری به کار می رود. مثلا می گویند: «چه چشم انداز زیبایی، چه غروبی، چه رنگی، چه جلائی، چه قدر زیبا، چه زشت» این دسته افراد به اندازه بزرگی و کوچکی، تاریکی و روشنی اهمیت فراوانی می دهند.

زبان دریافت پیام آنها دیداری است. یعنی باید محبت را ببینند نه اینکه بشنوند. یعنی اگر بخواهید به آنها اعلام کنید که دوستشان دارید باید به ایشان کادو هدیه بدهید، نامه بنویسید، کلمه دوستت دارم را بنویسید. به آنها نگاه کنید و همواره از آنچه که خوششان می آید تعریف تصویری کنید. آنها عکس را دوست دارند و عاشق سینما و تلویزیون هستند. کمتر به رادیو و تلفن اهمیت زیادی می دهند. افراد بصری باهوشند ولی عقلشان در چشمشان است.

دعوایشان یک لحظه است، یک لحظه کاری می کنند و سپس پشیمان می شوند. کینه به دل راه نمی دهند و به حرف هایی که از دهانشان خارج می شود توجهی ندارند.

۲- افراد سمعی: افراد سمعی جهان را با اصوات و الحان و موسیقی درک می کنند. قدرت شنوائی بر آنها حاکم است و برای ایجاد انگیزه، عاشق شدن یا انجام کاری، اولین کانال تحریک کننده و برانگیزاننده آنها شنیدن (گوش) است.(برخلاف افراد بصری که باید ببیند) اینها دوست دارند مطلبی را هزار بار بشنوند .

ریتم کلام افراد سمعی دارای ضرباهنگ و طنین خاصی است. شمرده و موزون حرف می زنند. نسبت به کلماتی که از دهانشان خارج می شود وسواس دارند. آنچه را که می گویند به دقت انتخاب کرده و غالبا سخنانشان طعنه آمیز و نیش دار است.افراد سمعی در سخن گفتن سرعت متوسطی دارند و شمرده و آهنگین و موزون و با لحن خاصی سخن می گویند. تکیه کلامشان براساس صوت و کلام است.

کلماتی چون: بشنو، گوش کن، چه صدای گوش خراشی، وزوز، چه شلوغ، چه ساکت، چه لحنی، چه طنینی، چه موسیقی خوشی، خوش کلام، منطقی، حساب شده، حسابی و…

این دسته دوست دارند پیام محبت آمیز و عشق و علاقه شان را به طرف مقابل بگویند. مثلا به طرف مقابل می گویند عزیزم دوستت دارم. زبان اینها زبان صوت و کلام است.اگر کسی آنها را دوست داشته باشد باید با لحن عاشقانه و دوست داشتنی بگوید “عزیزم تو را دوست دارم” تا پیام را درک کنند.

اگر کسی را دوست داشته باشند به صورت کلام آن را به زبان می آورند و می گویند دوستت دارم، بیشتر دوست دارند تلفن بزنند، رادیو را بیشتر از تلویزیون دوست دارند.

کمتر به امور بصری توجه می کنند، موقع صحبت کردن کمتر نگاه می کنند. اگراز کسی ناراحت بشوند از همکلامی با او خودداری می کنند و اگر کسی را دوست داشته باشند با او بیشتر حرف می زنند. ولی افراد بصری اگر از کسی ناراحت شوند نگاهش نمی کنند و روی خود را بر می گردانند و اگر کسی را دوست داشته باشند به او زیاد نگاه می کنند.

افراد سمعی موقع صحبت کردن کمتر اشاره می کنند و هنگامی که گرم صحبتند دستهایشان را تا حد کمر و سینه بالا می آورند. حرکت چشم هایشان کمتر و کندتر از افراد بصری است. افراد سمعی به موسیقی و آواز و سخن اهمیت خاصی می دهند. افراد سمعی به دو دسته سمعی متمایل به بصری و سمعی کاملا منطقی تقسیم می شوند. افراد سمعی کاملا منطقی، طبق آمار و ارقام و اعداد و محاسبه جهان را درک می کنند. این دسته افراد بصری را افراد ساده دل واحساساتی محسوب می کنند. افراد بصری عاشق

افراد زیبارو می شوند و افراد سمعی عاشق افراد خوش کلام ، خوش برخورد و خوش صدا .

۳- افراد لمسی: این دسته افراد جهان را نه به صورت بصری و نه به صورت سمعی بلکه به صورت امور ملموس درک می کنند. آنها تا لمس نکنند و حس نکنند چیزی را درک نمی کنند. این دسته ، افرادی درونگرا، متین و منطقی هستند. آنها امور را به صورت لمس درونی و احساس درونی، درک می کنند.

در انتخابهای ایشان سنگینی، محکمی، ثبات و طمانینه مد نظر است و غالبا ماشینهای سنگین و محکم را انتخاب می کنند. بر خلاف افراد بصری که ماشین های سبک و پرسرعت و رنگی انتخاب می کنند یا افراد سمعی که ماشین های آرام و خوش صدا و موزون انتخاب می کنند.

افراد لمسی در تکیه کلامهایشان کلمات لمسی را به کار می برند. از جمله، قابل دسترس، سخت، سنگین، سبک، چقدر دلنشین، چه لطیف، چه زبر، چه آدم خشک وبی انعطافی، جملاتی چون “دنیا بر سرم خراب شده” یا “این درس چون کوه مقابلم است” و “چه سرد و بی روحی” را در جملاتشان تکیه کلام قرار می دهند. غالبا به کندی حرف می زنند. گوئی برای یافتن کلمات و جملات، مدتی در درون ذهن خویش می گردند.

آهستگی ، مکث و کشدار حرف زدن نشانه این دسته افراد است. موقع سخنرانی و خوانندگی دستهایشان را به هم یا به شکم یا لباس می چسبانند. وقتی درک کنید که طرف مقابل شما اعم از فرزند، همسر یا همکار در کدام یک از این سه دسته قرار می گیرد می توانید طول موج خود را با ایشان تنظیم کنید و حرفتان را به آنها بفهمانید.

در ضمن بهتر متوجه احساسات و افکارشان می شوید و قادر خواهید بود ارتباط موثرتری برقرار کنید، طرف مقابل را متقاعد کنید یا کاری کنید که نقطه نظر شما را درک کند.

پس از مدتی درخواهید یافت که با برقراری بهتر ارتباط دنیای زیباتری دارید و پلهایی که قبلا از دست رفته به نظر می رسید اکنون دوباره استوار شده اند.

چیزی که به مرور زمان متوجه آن خواهید شد این است که ارتباط موثر به آرامش درون شما نیز کمک زیادی نموده و از حضور یافتن در جمع غریبه دچار استرس نمی شوید.

موفق باشید.

مهدی صنم پور ؛ مشاور بازاریابی خدمات درمانی

دکتر مهدی صنم پور، متخصص مارکتینگ و برندینگ

مطالب پیشنهادی

نگاه آرمانی
انتشار در شبکه های اجتماعی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر مطالب :

منوی دسته بندی های خود را در تنظیمات قالب -> هدر -> منو -> منو موبایل (دسته ها) تنظیم کنید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.